طنز و روشنگری
حميد برنا        حميد برنا

آغاز نشرات اکتوبر 2006

پيوست به گذشته

 

مناظرهء کاکه تيغون وکربلايی

بخش دؤم

سال دؤم

  امروز چارشنبه 7 نوامبر 2007، هوا سرد وبارانيست ودو دوست در خانهء کاکه تيغون نشسته وبعد از صرف غذا به گفتگو می پردازند.

کاکه تيغون: کربلايی جان واده داده بودی که دگه روز راجع به سفر فعالين صلح صحبت ميکنی ومره ده جريان قرار ميتی؟

کربلايی: بلی کاکه جان بازهم به گفته " اَلکريمُ اِذا وَعدَ وفا" چيزيکه خبردارم وازيک دوستم، که نزديک خانه ما يک دوکان زود فروشی خورترک داره وتصادفی بيادر آغای  خداد داد بشرمل اس وتخلصش شام (نژدی) اس، پُرسان کدم اُو گفت: کدام کسی از همی حزب فعالين صلح ده اوغانستان رفته وپيشنهاد کده بود که رئيس ما وچند نفر دِگه از حزب ما ميخاين به وطن بياين وده موارد مختلفه سياسی - اقتصادی، اداری وغيره کتی شما گپ بزنن، امّا نميفامن که شما ماره قبول ميکنين يانی، ده کابل بری هر پنج نفرشان تکت دوطرفه طياره داده شد بود وگفته بودن که ما بسيا خوش ميشيم که بياين وکتی ما گپ بزنين.

خلاصه که همی پنج نفر که رئيس شان آغای خداد داد بشرمل وآزای (اعضاء) شان، داکتر ضمير معاون حزب فعالين صلح ورئيس سابق اداره اؤل امنيت دولتی، داکتر شير بهادر سابق وزير صحت عامه در حکومت داکتر نجيب الله ورئيس اداره سؤم امنيت دولتی، ظاهر ملک بابا از فعالين صلح ده هالند وخليل زمر معاون ديگر حزب فعالين صلح بودن به کابل رفته وده هوتل 5 ستاره ( سابق هوتل کابل) بری شان جای دادن وقرار گفته آغای نژدی رئيس شان ده قصر رياست جمهوری تماس گرفته بود، که ميخاين با آغای کرزی ملاقات کنن، تصادفی، سبای (صبح) همو روز، کرزی از لندن آمد و از رئيس دفتر خود پُرسيد، که کسی برای ملاقات بامه در خواستی داده يانی؟ رئيس دفتر يک لست کلانه نشان داد، کرزی گفت: دِگه کل شه فسخ کو مه اوّل کتی همی فعالين صلح گپ ميزنم.

رئيس دفتر فورن بری ازيا ( اينها يعنی هيأت فعالين صلح) اِلام کد ( اعلام کرد) که شما سبا بياين وکرزی صايب کتی شما گپ ميزنه.

سبا روز هيأت فعالين صلح به قصر رياست جمهوری رفته وآقای کرزی ازوا (آنها) به خوبی استقبال کد، وصحبت های گرم داشتن، نان چاشتام همونجه خوردن وضمنن گفتن که ما حاضر هستيم که ده اوغانستان بيايم ودِگه آزای ( اعضاء) خودام که ده رشته های مختلف تخصص دارن بياريم که اوغانستانه بازسازی کنيم، حتا رئيس فعالين، داکتر ضميره ده کدام پُست مهم امنيتی پيشنهاد کد، آغای کرزی هم رضايت خوده نشان داد.

کاکه تيغون: کربلايی جان اگه او مسوؤل امنيت شوه، کل اشراره جم خات کد که ده شورا وارگانای بالايی دولت کسی نخات ماند، نفرای خوده عوض شان پيشنهاد خات کد، همطو نيس کربلايی جان؟ اوُ ده ای کار تجربه وتخصصام داره.

کربلايی با خنده قهقه جواب ميدهد:

کربلايی: نی کاکه جان اوطو نيس وای ( آنهای) که سابق اشرار بودن حالِ نيستن، حال بل کلُ

( بالکل) همی لغت اشراره استعمال نمي کنن، برعکس شده، حالِ يا ( اينها) آدمای شريف، نجيب ووطن پرست شدن، امّا مه اَيران ( حيران) استم که چرا گفته مردم يک شبه، ای آزای فعالين صلح که سابق ای رقم حکومتاره ارتجاعی ميگفتن، حال ميخاين ده دامن اونا (آنها) خوده انداخته وخوده منحل بسازن.

حال خو اوغانستان نه تنها حکومت ارتجاعی داره، بلکه اصلن استقلال سياسيام نداره واز هفت اکتوبر سال 2001 به ای طرف مستعمره هم شده، نميفامم که ای بيادرا اخباره می شنون، تلويزيونه می بينن يانی؟

حالی کدام دام وچل وفريب نباشه، که يکدفه جم شان کنه اونه باز انتقام گيری کنه.

کاکه تيغون: همی گپ ده دل مام ميگرده، اگه منافع شان ده ده خطر بيفته  اينا عين آدمهای خوده ميکشن، مثل کاظمی، آزای شورا ومردم بيگناه ره، سر ازيا چه باور اس.

کربلايی: کاکه جان، اوطورام نيس، اگه ای فعالين بياين، پيش از پيش امنيت اينه مه تو جاياره ميگيرن، والی، قوماندان امنيه ودگه مامورينه پيش از پيش ميگن که ده منطقه حاضر باشن.

کاکه تيغون: ده همی واقعه روز سه شنبه 6 نوامبر، حتمن همی والی، قوماندان امنيه ودگه حکومتی ها دست داشتن، چراکه يک پوليس، يک مامور محلی دولت ده اونجه کشته نشد، حتا ده جان يک نفر عضو شورا جای پنج مرمی ره يافتن که آدمهای گماشته شده ده همو وخت، سرشان فير کدن واز طرف دگه بسيا مردم بيگناه ومتعلمين مکتب کشته شدن.

کربلايی: کاکه جان، رئيس صايب دولت، بسيا متأثر شده اس وموضوع ره بسيا جدی گرفته وچند گروپه بری تاقيقات ( تحقيقات) روان کده وواده کد باد از روشن شدن موضوع، اصل گپه بری مردم بگويه، که کی مسوؤل بود وکی ده اينجه دخالت داشته، چرا که طالبا گفته اَن، که ده ای فاجعه دست نداشتن، کارکار خود حکومتيا خات بود، اَوَ نديدن وموزه ره کشيدن دُرس نيس، صبر کو که تاقيقات شان هم ده ای  مورد وهم ده مورد غوث زلمی خلاص شوه ونتيجه ره اعلان کنن، باز اوُ وخت قضاوت کو!

کاکه تيغون: حالِ خو فاجعه صورت گرفت، مردم کشته شدن، تاقيقاتام که کنن، اونا زنده نمی شن، بمی خاطر مه بری همی آزای فعالين صلح هم نظر ميتم، که ده همی رقم اوضاع ازهمی پيوستن خود به دولت کرزی منصرف شون.

کربلايی: ای نظر تُره مام تأئيد ميکنم، يکدفه کتی رفيقای خود، که ميگن دو صد هزار نفر بودن سوبت( صحبت) کنن يانی اوّل بين خود جور بياين باز يکجايی متحد شده، بُرن ده وطن ودَين خوده اداء کنن.

اگه راس بگويم مه آزاد شدن اوغانستانه امدفه ( اين بار) بسيا دوُر ميبينم، چراکه انگريز يکدفه ديده بود، حال زوت ايلا نميکنه، تا که خون ماره بل کل چُش نکنه واز آل (حال) نکشی ما ايلا داده نی نيس، خون يانی، تا تمام ثروتای زير زمينی، آثار باستانی ماره نبره ايلای ما نميته، تنها وتنا يک راه اس، که او هم متأسفانه بخاطر خود خايای ما( خود خواهی های ما) صورت نخات گرفت، که اوُ عبارت از اتحاد واتفاق تمام کسای که دلشان بری وطن می سوزه ميباشه وبس، مه هميالی ( همين حالا) از تلويزيونای افغانی ميشنوم، که يگان تا اتحاد واتفاق ميگن، مگم خودشان اتحاد شکن واتفاق شکن هستن، ای رقم نميشه.

کاکه تيغون: کربلايی جان، تو ايطو گپای ميزنی که بل کل دل ماره از زنده گی سيا ميکنی، کلانا ميگفتن: 

     مشکلی نيست که آسان نشود      مرد بايد که هراسان نشود

اينالی حتمن يک راه وچاره اس.

کربلايی: آفرين اينه يگان شيرام (شعر هم) ياد داری، راه البته اس، امّا وخت ميخايه وحوصله، اوّل ايکه همی اوغانای ما بسيا سر تنبگی نکنن، هموطو که آلمانا ميگن، بهترين انتقام عفو اس، وما ميگيم، لذتی که ده عفواس ده انتقام نيس، بايد همی انتقام گرفتنا ره قطع وبس کنن، واوّل خود ما اوغانا يک مشت شويم يانی ازی وضع تيت وپره کی خوده جم بسازيم وسرعقل بياييم، خلاصه که بايد متحد ومتفق شويم.

دوّم ايکه اگه خدا بخايه ( بخواهد) که ده همی کشورای جنگ طلب وزور گو، همی رژيمهای تروريست پرور وتروريست ساز، تغيير کنن، ای گپ تا حدودی ممکن اس، چرا که مردمای شان هم از کشته دادن های زيات ده عراق وده اوغانستان و ديگه جايا بالکل به تنگ آمدن وآدمای دانشمند فراوان  هم دارن، که ده رأس رژيمها قرار بگيرن ويکدم گفته مردم چپه گرمک شده وعساکر خوده از عراق واوغانستان بکشن، چون قسمی که پيشتر گفتم اتحاد واتفاق ما سبب آزادی وپيشرفت وطن ميشه، طالبام خلاص ميشه والقاعدام، بخاطری که منابع کمک دهی شان که همو رژيمهای تروريست پرور بود، از بين ميره واونا دست خالی کاری کده نميتانن واوُنو وخت اس که اوغانا کل شان دوباره بوطن ميرن وزنده گی خوش وآرام داشته ووطن خوده بازسازی ميکنن، بکمک کشورای دوست ورژيمهای واقعن انسانی، هزار ها بند برق، فابريکات وشهر ها ساخته ودنيا گل وگلزار ميشه، فاميدی کاکه جان!

کاکه تيغون: اينطو گپا بزن کربلايی جان، که خوش شويم ودِل نپرتيم، يانی ده ای چُرت باشيم که بخير وطن ما يک روز نی يک روز آزاد ميشه، آباد ميشه وما وشما بخير ميريم وازی مصيبت بی وطنی خلاص ميشيم، اينالی کربلايی جان يک فکايام بگو باز ميريم بخير طرف جماعت خانه.

کربلايی: کاکه جان يک فکاهی قديمی ره بريت ميگم تو حتمن نشنيدی؛

 ده ديوانه خانه يانی دارل مجانين( دارلمجانين)، پالوی شفاخانه علی آباد يک ديوانه ايستاد بود وشور نميخورد، يک ديوانه دِگه آمد پُرسان کد تو کيستی؟ گفت مه منزل اول خانه استم، باز پرسان کد منزل دو نداری؟ گفت نی، ديوانه دومی سرشانايش بالا شد گفت: اينه مه منزل دوّم استم، همی رقم ديوانه سومی آمد وپُرسان کد، شما چيستين؟ ديوانه دومی گفت، ای ( همراه دست خود اولی را نشان داد): منزل اوّل مه منزل دوّم، سومی سرشانای دومی بالا شد گفت مه منزل سوّم استم، ده همی وخت رئيس ديوانه خانه آمد گفت ای چه ميکنين؟ اولی گفت مه منزل اوّل استم اوُ دوتا منزل دوّم وسوّم، رئيس ديوانه خانه همی ديوانه اوّلی ره خوب چپلاق کاری کد، سومی ، دومی ره گفت، ببی که کدام کسی دروازه کوچه ره تک تک می زنه .

  هردو ميخندند وسوی جماعت خانه روان ميشوند.

----------------------------------------------------------

در بخش اوّل سال دوّم پاراگراف 11 سوره چارم قرآن شريف (مائده) به معنای ( خوراک آسمانی) خوانده شود، که اين سوره در مدينه فرود آمده و120 آيه دارد .

بخشهای ديگر انشاالله در هفته های آينده.

 

 

 


November 18th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان